به گزارش بلاغ، علیرغم آفتهای سیاسی و اجتماعی ناخوشایندی که در کشورهای غربی و به ویژه آمریکا وجود دارد با این وجود، بسیاری از غربزدهها در چهارگوشه عالم، آمریکا را سرزمین برآورده شدن آرزوهای خود میدانند. شاید این علاقه مفرط در برخی از مردم بهدلیل تبلیغات زیاد درباره کیفیت دانشگاههای آمریکا باشد. اما آیا فضای علمی و اجتماعی حاکم بر دانشگاههای آمریکا همانی است که برخی در خیال خود دارند. چقدر ما با انحرافات اجتماعی و اخلاقی در محیطهای دانشگاهی آمریکا آشنا هستیم؟! حقیقتاً تا چه میزان فضاهای علمی آمریکا را بدون روتوش نظاره کردیم؟
نداشتن اطلاعات کافی ملتهای دیگر از فضای تاریک اخلاقی و اجتماعی دانشگاههای آمریکا، امر چندان عجیب و دور از ذهنی نبوده و نیست، چراکه این فضا بهخاطر التهابات شدیدی که همواره در سالیان اخیر تجربه کرده، با سانسور حاکمیت آمریکا مواجه شده است. این مسئله حتی باعث شده که خود آمریکاییها نسبت به دانشگاههای خود شناخت کافی نداشته باشند و تنها با حقیقتهای تلخ این فضا وقتی آشنا شوند که در آنجا حضور پیدا میکنند. روز اول دانشگاهها و کالجها هم برای پدر و مادرهای آمریکایی و هم برای فرزندانشان، روز بسیار خاصی است. وارد شدن به عرصه جدید علمی اتفاق فوقالعاده شیرینی برای همه مردم جهان است، آمریکاییها هم از این قاعده مستثنی نیستند. اما، همین پدر و مادرهای آمریکایی اگر بدانند چه اتفاقات تلخی برای دخترانشان در همان فضای دانشگاهی خواهد افتاد، ممکن است که هیچگاه به حضور آنها در این فضاها راضی نشوند.
یک فیلم مستندساز آمریکایی اما این خفقان و سکوت محض رسانهای را درهم شکسته و با ساخت مجموعهای از اتفاقات و ترتیب مصاحبه با قربانیان سوءاستفادههای اخلاقی و کنار هم قرار دادن مستندات و آمارها، سعی کرده است چهره درستی از فضای مسموم دانشگاههای آمریکایی به مخاطبان خود برساند.«دیوید لیساک» یک روانشناس آمریکایی که در فضای دانشگاهی نیز فعال است میگوید : «حداقل برای 25 سال است که ما میدانیم سوءاستفادههای جنسی در فضاها و محیطهای دانشگاهی، بسیار زیاد و باورنکردنی است.»
«دنیل دریکز» نویسنده کتاب «مبارزه با تجاوز در دانشگاهها» طی مصاحبهای با سازنده این فیلم مستند میگوید: «در آمریکا باید بدانیم که سوءاستفادههای اخلاقی فقط در فضاهایی که انتظار میرود رخ نمیدهد، همان افرادی که در دانشگاهها با شما درس میخوانند و شما هر روز با آنها روبهرو میشوید، بزرگترین تهدید برای سوءاستفاده بهشمار میروند.»
«جان فوبرت» استاد دانشگاه اوکلاهاما، با تاسف میگوید : «شاید وقتی صبحهای زود پدرها فرزندان خود را به دانشگاهها میرسانند تصور میکنند که یک فضای فوقالعاده علمی انتظار آنها را میکشد. و آنها از این فضا بسیار لذت خواهند برد. حال آنکه واقعیت چیز دیگری است.»
براساس آمارهایی که از نظرسنجیهای مختلف استخراج شده ، بیش از 16 درصد از زنان دانشجو در آمریکا مورد سوءاستفاده اخلاقی قرار گرفتهاند. این آمار حاصل نظرسنجیها بین سالهای 2000 تا 2015 بوده و میتوان از «نظرسنجی در رابطه با رفتارهای ناخواسته در دانشگاه جرج واشنگتن» به عنوان یک نمونه نام برد.
یکی از دانشجویان دانشگاه «نرث کارولینا» از تجربه تلخ خود میگوید. وی اظهار داشت: «هیچگاه با دوستان خود در رابطه با سوءاستفادههایی که از ما شده صحبت نمیکنیم تا آبرویمان حفظ شود، چون هیچکسی دوست ندارد قربانی خطاب شود.من هیچگاه دوست نداشتم اعتراف کنم که یک قربانیام. هرچند که بعدا فهمیدم بسیاری همانند من قربانی شدهاند.»
یک دانشجوی دیگر دانشگاه «نرث کارولینا» که آن هم قربانی بوده و مدتها آن را در سینه خود حبس کرده و از آن آزار میدیده است میگوید: «من هیچگاه با کسی در میان نگذاشتم. مدتها سعی میکردم تا فرم زندگی خود را حفظ کنم. تا آنکه بالاخره تصمیم گرفتم در اینباره کاری انجام دهم. تا آنکه یکی از دوستان پیش من آمد و گفت که برای او نیز اتفاق تلخ مشابهای رخ داده و نمیداند که چه باید بکند.» وی اینطور ادامه میدهد: «من هم به او گفتم که چه اتفاق ناگواری برایم رخ داده و بعد هر دو تصمیم گرفتیم تا روند پیگیری این موضوع را دریابیم و شکایت کنیم.»
براساس گفته وی، مدیر آنها را میپذیرد تا مشکلشان را بشنود، سپس آنها، اتفاق رخ داده را بازگو میکنند.به گفته خود آنها، پاسخ و عکسالعمل مدیر بسیار مایوسکننده و دور از انتظار بوده است. آنها میگویند در حالی که انتظار داشتند تا مدیر با شنیدن مشکل آنها، به سرعت اقدامی درخور انجام دهد، با خونسردی تمام رو به این دو کرده و گفته: «تعرض جنسی همانند یک بازی فوتبال میماند، اگر اکنون به آن موقع فکر کنی چه تصمیمی را در آن لحظه خواهید گرفت؟» این دو دانشجو که به شدت عصبانی شده بودند، با عصبانیت وی را مورد خطاب قرار میدهند و میگویند که آنها انتظار حمایت را داشتند و نه مثالها و تعابیر عجیب!.
«کریستال» دانشجوی دانشگاه فلوریدا، «سارا» دانشجوی دانشگاه کالیفرنیا ، «استنسون» دانشجوی دانشگاه برکلی، «سوفی» دانشجوی دانشگاه برکلی، «لستر» دانشجوی دانشگاه آریزونا، «شوارتز» دانشجوی دانشگاه کالیفرنیا و تعداد بسیار زیادی از دانشجویان دیگر، از بیتوجهی مدیریت دانشگاه به اتفاقات تلخ رقم خورده برای خود، میگویند و تصریح میکنند که مسئولان دانشگاههای آمریکا هیچ نوع حساسیت و توجه خاصی به این موضوع ندارند.
«واشنگتن پست» سال 2015 در این باره مینویسد که حدود 88 درصد از زنانی که در فضای دانشگاه مورد سوءاستفاده اخلاقی قرار میگیرند، هیچگاه آن را گزارش نمیکنند. یک استاد آمریکایی در اینباره میگوید: «هرچند که دانشگاه دوست دارد از دانشجویان خود حفاظت کند اما اعتبار موسسهها با این دست از گزارشها زیر سؤال میرود و طبیعتا مدیران دانشگاهها با سانسور این اخبار، در پی حفظ شانیت دانشگاههای خود هستند.» وی میافزاید: «بنابراین برای دانشگاه بهتر است که این اطلاعات را حفظ کند و از درز آن به بیرون، جدا جلوگیری کند.»
شاید به همین دلیل باشد که براساس گزارش سال2014 «واشنگتن پست»، 45 درصد دانشگاههای آمریکا، آمار تعرضها در فضای دانشگاهی را صفر گزارش کردهاند. یک دروغ بزرگ !
در این میان اما، موارد بسیار معدودی از تنبیهها نیز دیده میشود. البته نوع و کیفیت مجازاتها آنقدر کم و ناچیز است که اصلا به چشم نمیآید. براساس آمار اعلام شده از سوی دانشگاه «هاروارد»، بین سالهای 2009 تا 2014 ، 135 مورد از تعرض، به مسئولین این دانشگاه گزارش شده که تنها 10 مورد از آنها به تعلیق موقت منجر شده است. در دانشگاه «برکلی» بین سالهای 2009 تا 2013 ، 78 مورد گزارش شده که تنها سه مورد منجر به اخراج گردیده است. از سوی دانشگاه «دارتموث» بین سالهای 2009 تا 2014 ، 155 مورد از تعرض به مسئولین این دانشگاه گزارش شده که تنها سه مورد از آنها به تعلیق موقت منجر شده است. در دانشگاه «استنفورد» بین سالهای 1993 تا 2013 ، 259 مورد گزارش شده که بازهم تنها سه مورد منجر به اخراج گردیده است.در دانشگاه «نرث کارولینا» هیچ موردی از 136 مورد، به تعلیق و یا اخراج منجر نشده است.
در دانشگاه «ویرجینیا» هم در طول سالهای اخیر، 205 گزارش در اینباره دریافت شده، که البته هیچ کدام از آنها به تعلیق و یا اخراج منجر نشده است. نکته جالب در رابطه با این دانشگاه اینکه فقط 183 دانشجو به خاطر تقلب و نقض قوانین آموزشی از این دانشگاه اخراج شدهاند.
«کارولین هلد من» استاد مشاور دانشگاههای آمریکا میگوید :«عدم برخورد با افرادی که در فضای دانشگاهها، مرتکب خلافهای اخلاقی میشوند، باعث میشود که کنترل اوضاع بسیار سختتر هم بشود. بسیاری از افراد خلافکار بیش از یک بار به این عمل مرتکب شدند و نکته آزاردهنده این است که آنها همچنان در دانشگاه مشغول تحصیل هستند.»
بر اساس آمارهای منتشر شده، 90 درصد سوءاستفادههای اخلاقی در دانشگاههای آمریکا، تنها توسط هشت درصد از جمعیت دانشگاهی رخ میدهد. این آمار بدین معناست که بسیاری از خلافکاران، به صورت مکرر اعمال شیطانی خود را تکرار میکنند.
روانشناسان آمریکایی به دیگر معضلات اجتماعی و اخلاقی جامعه این کشور اشاره میکنند و معتقداند استفاده بیرویه از نوشیدنیهای غیرمعمول (مثل مشروبات الکلی و...) باعث شده که آمار جرم و جنایت در دانشگاهها بالاتر هم برود.
بی توجهی به بزهکاریهای متداول اجتماعی در جامعه آمریکا، تنها به مدیریت دانشگاهها ختم نمیشود؛ در سال 2010 و طبق گزارشی که «اف.بی.آی ریپورت» آن را منتشر کرده، تنها 26 درصد از شکایات در مورد سوءاستفادههای اخلاقی به پلیس این کشور، به نتیجه رسیده است.
مقامات آمریکایی در طول تاریخ استکباری این کشور، همواره مدعی بوده و هستند که قصد ندارند مدل و سبک زندگی آمریکایی را به هیچ ملتی در دنیا تحمیل کنند. همین سیاست ادعایی و دروغین را «دونالد ترامپ» در دو سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل تکرار کرد و مدعی شد آمریکا به فرهنگ و آداب و رسوم کشورها تعدی نمیکند و به آنها احترام میگذارد. این اظهارات، دروغی بزرگ است، ولیای کاش اینگونه بود، چرا که مدل زندگی آمریکایی به گفته خود آمریکاییها و بر اساس شواهد مستند، چیزی جز تباهی، غارت و تجاوز نبوده است.
واشنگتن که همواره به دنبال دستاندازی در امور اجتماعی سایر کشورها بوده و سعی میکرده، ایدههای خود را بر ملتها تحمیل کند، اکنون خود تبدیل به مکانی شده که در آن جرم و جنایت یک امر عادی به شمار میرود. «هنری جیروکس» جامعهشناس و استاد دانشگاه «مک مستر»، که تالیفات زیادی در حوزه جامعه شناختی و تحلیل اوضاع مدنی آمریکا دارد، اخیرا صراحتا به خبرنگار کیهان گفته بود که «اخلاق» در جامعه آمریکا در سراشیبی نابودی قرار گرفته و منفعتطلبی بر هر امر دیگری ترجیح داده میشود. وی معتقد است: « آمریکا تمام موازین اخلاقی و دموکراتیک را به قوانین بازار باخته و از بین برده است. موازین اخلاقی را از میان برده و به جای، آن کاپیتالیسم (سرمایهداری) را ایجاد کرده است. سیستمی که در آن بیشترین تمرکز بر پولدار شدن داراها ، و از سویی دیگر، فرو رفتن بیشتر فقیرها در بیچارگی است. «نئولیبرالیسم» اکنون نظام سرمایهداری، را با چاشنی چیرگی سفیدپوستان تغییر داده و تفکرات ملیگرایی افراطی را به جامعه بازگرادانده است. نامتوازن کردن شرایط اقتصادی و سخت کردن شرایط اقتصادی برای فقیران جامعه با حمله کردن به ارزشهای اجتماعی گره خورده است. در این طرز فکر، هرگونه سعی و تلاشی برای تغییر دادن شرایط و کسب فضای بهتر غیرممکن تلقی میشود. جنگ ترامپ علیه دموکراسی، به شدت رشد پیدا کرده است. سرعت و شدت شیوع تفکرات شیطانی در جامعه آمریکا آنقدر زیاد شده که دیگر کنترل آن مشکل شده است.»
این مستندات، آمارها، گزارشها و نظرسنجیها که همه و همه گویا عمق فاجعههای اجتماعی در جامعه آمریکاست، یک پیغام روشن و واضح برای همه ما دارد و آن اینکه غرب و در راس آن آمریکا، با معضلات متعددی در ساختار اجتماعی مواجه است و آن جامعه بیعیب و نقصی که برخی آن را در رویای خود میپرورند، اساسا واقعیت خارجی ندارد. از سوی دیگر، باید بدانیم که راهحل معدود مشکلات در جامعه وطنی الگو برداری از جامعه غربی و نوشتن دست خط مشابه از روی دست آنها نیست، راهحل مشکلات را باید در درون فرهنگ و تمدن کهن وطنی و اسلام جست و تنها این خود ما هستیم که میتوانیم ناجی خود باشیم. هر چند دستگاههای تبلیغاتی آمریکایی ماموریت دارند که از جامعه این کشور، چهرهای بزک کرده و روتوش شده را در منظر دید جهانیان بگذارند، ولی خوشبختانه از درون همین جامعه آمریکایی، هستند کسانی که پرده را کنار میزنند و واقعیتهای تلخ و غیرانسانی جامعه آمریکایی را به مردم دنیا نشان میدهند.
نداشتن اطلاعات کافی ملتهای دیگر از فضای تاریک اخلاقی و اجتماعی دانشگاههای آمریکا، امر چندان عجیب و دور از ذهنی نبوده و نیست، چراکه این فضا بهخاطر التهابات شدیدی که همواره در سالیان اخیر تجربه کرده، با سانسور حاکمیت آمریکا مواجه شده است. این مسئله حتی باعث شده که خود آمریکاییها نسبت به دانشگاههای خود شناخت کافی نداشته باشند و تنها با حقیقتهای تلخ این فضا وقتی آشنا شوند که در آنجا حضور پیدا میکنند. روز اول دانشگاهها و کالجها هم برای پدر و مادرهای آمریکایی و هم برای فرزندانشان، روز بسیار خاصی است. وارد شدن به عرصه جدید علمی اتفاق فوقالعاده شیرینی برای همه مردم جهان است، آمریکاییها هم از این قاعده مستثنی نیستند. اما، همین پدر و مادرهای آمریکایی اگر بدانند چه اتفاقات تلخی برای دخترانشان در همان فضای دانشگاهی خواهد افتاد، ممکن است که هیچگاه به حضور آنها در این فضاها راضی نشوند.
یک فیلم مستندساز آمریکایی اما این خفقان و سکوت محض رسانهای را درهم شکسته و با ساخت مجموعهای از اتفاقات و ترتیب مصاحبه با قربانیان سوءاستفادههای اخلاقی و کنار هم قرار دادن مستندات و آمارها، سعی کرده است چهره درستی از فضای مسموم دانشگاههای آمریکایی به مخاطبان خود برساند.«دیوید لیساک» یک روانشناس آمریکایی که در فضای دانشگاهی نیز فعال است میگوید : «حداقل برای 25 سال است که ما میدانیم سوءاستفادههای جنسی در فضاها و محیطهای دانشگاهی، بسیار زیاد و باورنکردنی است.»
«دنیل دریکز» نویسنده کتاب «مبارزه با تجاوز در دانشگاهها» طی مصاحبهای با سازنده این فیلم مستند میگوید: «در آمریکا باید بدانیم که سوءاستفادههای اخلاقی فقط در فضاهایی که انتظار میرود رخ نمیدهد، همان افرادی که در دانشگاهها با شما درس میخوانند و شما هر روز با آنها روبهرو میشوید، بزرگترین تهدید برای سوءاستفاده بهشمار میروند.»
«جان فوبرت» استاد دانشگاه اوکلاهاما، با تاسف میگوید : «شاید وقتی صبحهای زود پدرها فرزندان خود را به دانشگاهها میرسانند تصور میکنند که یک فضای فوقالعاده علمی انتظار آنها را میکشد. و آنها از این فضا بسیار لذت خواهند برد. حال آنکه واقعیت چیز دیگری است.»
براساس آمارهایی که از نظرسنجیهای مختلف استخراج شده ، بیش از 16 درصد از زنان دانشجو در آمریکا مورد سوءاستفاده اخلاقی قرار گرفتهاند. این آمار حاصل نظرسنجیها بین سالهای 2000 تا 2015 بوده و میتوان از «نظرسنجی در رابطه با رفتارهای ناخواسته در دانشگاه جرج واشنگتن» به عنوان یک نمونه نام برد.
یکی از دانشجویان دانشگاه «نرث کارولینا» از تجربه تلخ خود میگوید. وی اظهار داشت: «هیچگاه با دوستان خود در رابطه با سوءاستفادههایی که از ما شده صحبت نمیکنیم تا آبرویمان حفظ شود، چون هیچکسی دوست ندارد قربانی خطاب شود.من هیچگاه دوست نداشتم اعتراف کنم که یک قربانیام. هرچند که بعدا فهمیدم بسیاری همانند من قربانی شدهاند.»
یک دانشجوی دیگر دانشگاه «نرث کارولینا» که آن هم قربانی بوده و مدتها آن را در سینه خود حبس کرده و از آن آزار میدیده است میگوید: «من هیچگاه با کسی در میان نگذاشتم. مدتها سعی میکردم تا فرم زندگی خود را حفظ کنم. تا آنکه بالاخره تصمیم گرفتم در اینباره کاری انجام دهم. تا آنکه یکی از دوستان پیش من آمد و گفت که برای او نیز اتفاق تلخ مشابهای رخ داده و نمیداند که چه باید بکند.» وی اینطور ادامه میدهد: «من هم به او گفتم که چه اتفاق ناگواری برایم رخ داده و بعد هر دو تصمیم گرفتیم تا روند پیگیری این موضوع را دریابیم و شکایت کنیم.»
براساس گفته وی، مدیر آنها را میپذیرد تا مشکلشان را بشنود، سپس آنها، اتفاق رخ داده را بازگو میکنند.به گفته خود آنها، پاسخ و عکسالعمل مدیر بسیار مایوسکننده و دور از انتظار بوده است. آنها میگویند در حالی که انتظار داشتند تا مدیر با شنیدن مشکل آنها، به سرعت اقدامی درخور انجام دهد، با خونسردی تمام رو به این دو کرده و گفته: «تعرض جنسی همانند یک بازی فوتبال میماند، اگر اکنون به آن موقع فکر کنی چه تصمیمی را در آن لحظه خواهید گرفت؟» این دو دانشجو که به شدت عصبانی شده بودند، با عصبانیت وی را مورد خطاب قرار میدهند و میگویند که آنها انتظار حمایت را داشتند و نه مثالها و تعابیر عجیب!.
«کریستال» دانشجوی دانشگاه فلوریدا، «سارا» دانشجوی دانشگاه کالیفرنیا ، «استنسون» دانشجوی دانشگاه برکلی، «سوفی» دانشجوی دانشگاه برکلی، «لستر» دانشجوی دانشگاه آریزونا، «شوارتز» دانشجوی دانشگاه کالیفرنیا و تعداد بسیار زیادی از دانشجویان دیگر، از بیتوجهی مدیریت دانشگاه به اتفاقات تلخ رقم خورده برای خود، میگویند و تصریح میکنند که مسئولان دانشگاههای آمریکا هیچ نوع حساسیت و توجه خاصی به این موضوع ندارند.
«واشنگتن پست» سال 2015 در این باره مینویسد که حدود 88 درصد از زنانی که در فضای دانشگاه مورد سوءاستفاده اخلاقی قرار میگیرند، هیچگاه آن را گزارش نمیکنند. یک استاد آمریکایی در اینباره میگوید: «هرچند که دانشگاه دوست دارد از دانشجویان خود حفاظت کند اما اعتبار موسسهها با این دست از گزارشها زیر سؤال میرود و طبیعتا مدیران دانشگاهها با سانسور این اخبار، در پی حفظ شانیت دانشگاههای خود هستند.» وی میافزاید: «بنابراین برای دانشگاه بهتر است که این اطلاعات را حفظ کند و از درز آن به بیرون، جدا جلوگیری کند.»
شاید به همین دلیل باشد که براساس گزارش سال2014 «واشنگتن پست»، 45 درصد دانشگاههای آمریکا، آمار تعرضها در فضای دانشگاهی را صفر گزارش کردهاند. یک دروغ بزرگ !
در این میان اما، موارد بسیار معدودی از تنبیهها نیز دیده میشود. البته نوع و کیفیت مجازاتها آنقدر کم و ناچیز است که اصلا به چشم نمیآید. براساس آمار اعلام شده از سوی دانشگاه «هاروارد»، بین سالهای 2009 تا 2014 ، 135 مورد از تعرض، به مسئولین این دانشگاه گزارش شده که تنها 10 مورد از آنها به تعلیق موقت منجر شده است. در دانشگاه «برکلی» بین سالهای 2009 تا 2013 ، 78 مورد گزارش شده که تنها سه مورد منجر به اخراج گردیده است. از سوی دانشگاه «دارتموث» بین سالهای 2009 تا 2014 ، 155 مورد از تعرض به مسئولین این دانشگاه گزارش شده که تنها سه مورد از آنها به تعلیق موقت منجر شده است. در دانشگاه «استنفورد» بین سالهای 1993 تا 2013 ، 259 مورد گزارش شده که بازهم تنها سه مورد منجر به اخراج گردیده است.در دانشگاه «نرث کارولینا» هیچ موردی از 136 مورد، به تعلیق و یا اخراج منجر نشده است.
در دانشگاه «ویرجینیا» هم در طول سالهای اخیر، 205 گزارش در اینباره دریافت شده، که البته هیچ کدام از آنها به تعلیق و یا اخراج منجر نشده است. نکته جالب در رابطه با این دانشگاه اینکه فقط 183 دانشجو به خاطر تقلب و نقض قوانین آموزشی از این دانشگاه اخراج شدهاند.
«کارولین هلد من» استاد مشاور دانشگاههای آمریکا میگوید :«عدم برخورد با افرادی که در فضای دانشگاهها، مرتکب خلافهای اخلاقی میشوند، باعث میشود که کنترل اوضاع بسیار سختتر هم بشود. بسیاری از افراد خلافکار بیش از یک بار به این عمل مرتکب شدند و نکته آزاردهنده این است که آنها همچنان در دانشگاه مشغول تحصیل هستند.»
بر اساس آمارهای منتشر شده، 90 درصد سوءاستفادههای اخلاقی در دانشگاههای آمریکا، تنها توسط هشت درصد از جمعیت دانشگاهی رخ میدهد. این آمار بدین معناست که بسیاری از خلافکاران، به صورت مکرر اعمال شیطانی خود را تکرار میکنند.
روانشناسان آمریکایی به دیگر معضلات اجتماعی و اخلاقی جامعه این کشور اشاره میکنند و معتقداند استفاده بیرویه از نوشیدنیهای غیرمعمول (مثل مشروبات الکلی و...) باعث شده که آمار جرم و جنایت در دانشگاهها بالاتر هم برود.
بی توجهی به بزهکاریهای متداول اجتماعی در جامعه آمریکا، تنها به مدیریت دانشگاهها ختم نمیشود؛ در سال 2010 و طبق گزارشی که «اف.بی.آی ریپورت» آن را منتشر کرده، تنها 26 درصد از شکایات در مورد سوءاستفادههای اخلاقی به پلیس این کشور، به نتیجه رسیده است.
مقامات آمریکایی در طول تاریخ استکباری این کشور، همواره مدعی بوده و هستند که قصد ندارند مدل و سبک زندگی آمریکایی را به هیچ ملتی در دنیا تحمیل کنند. همین سیاست ادعایی و دروغین را «دونالد ترامپ» در دو سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل تکرار کرد و مدعی شد آمریکا به فرهنگ و آداب و رسوم کشورها تعدی نمیکند و به آنها احترام میگذارد. این اظهارات، دروغی بزرگ است، ولیای کاش اینگونه بود، چرا که مدل زندگی آمریکایی به گفته خود آمریکاییها و بر اساس شواهد مستند، چیزی جز تباهی، غارت و تجاوز نبوده است.
واشنگتن که همواره به دنبال دستاندازی در امور اجتماعی سایر کشورها بوده و سعی میکرده، ایدههای خود را بر ملتها تحمیل کند، اکنون خود تبدیل به مکانی شده که در آن جرم و جنایت یک امر عادی به شمار میرود. «هنری جیروکس» جامعهشناس و استاد دانشگاه «مک مستر»، که تالیفات زیادی در حوزه جامعه شناختی و تحلیل اوضاع مدنی آمریکا دارد، اخیرا صراحتا به خبرنگار کیهان گفته بود که «اخلاق» در جامعه آمریکا در سراشیبی نابودی قرار گرفته و منفعتطلبی بر هر امر دیگری ترجیح داده میشود. وی معتقد است: « آمریکا تمام موازین اخلاقی و دموکراتیک را به قوانین بازار باخته و از بین برده است. موازین اخلاقی را از میان برده و به جای، آن کاپیتالیسم (سرمایهداری) را ایجاد کرده است. سیستمی که در آن بیشترین تمرکز بر پولدار شدن داراها ، و از سویی دیگر، فرو رفتن بیشتر فقیرها در بیچارگی است. «نئولیبرالیسم» اکنون نظام سرمایهداری، را با چاشنی چیرگی سفیدپوستان تغییر داده و تفکرات ملیگرایی افراطی را به جامعه بازگرادانده است. نامتوازن کردن شرایط اقتصادی و سخت کردن شرایط اقتصادی برای فقیران جامعه با حمله کردن به ارزشهای اجتماعی گره خورده است. در این طرز فکر، هرگونه سعی و تلاشی برای تغییر دادن شرایط و کسب فضای بهتر غیرممکن تلقی میشود. جنگ ترامپ علیه دموکراسی، به شدت رشد پیدا کرده است. سرعت و شدت شیوع تفکرات شیطانی در جامعه آمریکا آنقدر زیاد شده که دیگر کنترل آن مشکل شده است.»
این مستندات، آمارها، گزارشها و نظرسنجیها که همه و همه گویا عمق فاجعههای اجتماعی در جامعه آمریکاست، یک پیغام روشن و واضح برای همه ما دارد و آن اینکه غرب و در راس آن آمریکا، با معضلات متعددی در ساختار اجتماعی مواجه است و آن جامعه بیعیب و نقصی که برخی آن را در رویای خود میپرورند، اساسا واقعیت خارجی ندارد. از سوی دیگر، باید بدانیم که راهحل معدود مشکلات در جامعه وطنی الگو برداری از جامعه غربی و نوشتن دست خط مشابه از روی دست آنها نیست، راهحل مشکلات را باید در درون فرهنگ و تمدن کهن وطنی و اسلام جست و تنها این خود ما هستیم که میتوانیم ناجی خود باشیم. هر چند دستگاههای تبلیغاتی آمریکایی ماموریت دارند که از جامعه این کشور، چهرهای بزک کرده و روتوش شده را در منظر دید جهانیان بگذارند، ولی خوشبختانه از درون همین جامعه آمریکایی، هستند کسانی که پرده را کنار میزنند و واقعیتهای تلخ و غیرانسانی جامعه آمریکایی را به مردم دنیا نشان میدهند.